راز هستی

نگاهی جدید به عالم هستی

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 354
بازدید ماه : 696
بازدید کل : 113087
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



رهی معیری

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم

<وزجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
<اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم
نويسنده: علی توکلی تاريخ: چهار شنبه 2 ارديبهشت 1394برچسب:عشق,دام,زندگی,تفکر,دوست,داشتن,انسان,خدا,آزادی,شعور,دوبیتی,رهی,معیری, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

لحظه ای تفکر

 تابه حال از خود پرسیده ای که دراین عالم چه میکنید و قرار به کجا برید؟

قطعا این یکی از مهمترین سوالهای بشر است اما توجه به این نکته ضروریست که چگونه باید به دنبال جواب این سوال رفت؟آیا ازطریق عقلو منطقوفلسفه وعلوم دقیقه؟

یاازطریق دل ودلدادگی واحساسوخیال؟

یاازطریق دین وشریعت؟

لطفا نظربدهید شما کدام راه را برمیگزینید؟

باتشکر

نويسنده: علی توکلی تاريخ: یک شنبه 23 فروردين 1394برچسب:حقیصت,عشق,تفکر,منطق,فلسفه,علم,شعر,دوست,شریعت,دین,دینداری,علوم,ریاضیات,فیزیک, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دلشدگان

 دلم برفت و دل شدگان را خبر نکرد

یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت
یا او به شاه راه طریقت گذر نکرد
من ایستاده ام تا کنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر بهغ ما چو نسیم سحر نکرد
نويسنده: علی توکلی تاريخ: جمعه 14 فروردين 1394برچسب:دل,خبر,عشق,عزیز,جان,جانان,راز,گل,زیبایی,دوست, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دردا غم من

 

دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من

ديدي چه آوردي اي دوست از دست دل بر سر من

عشق تو در دل نهان شد دل زار و تن ناتوان شد

رفتي چو تير كمان شد از بار غم پيكر من

مي‌سوزم از اشتياقت  در آتشم از فراغت

كانون من سينه من سوداي من آذر من

بار غم عشق او را گردون نيارد تحمل

چون ميتواند كشيدن اين پيكر لاغر من

اول دلم را صفا داد، ايينه ام را جلا داد

 

  آخر به باد فنا داد ، عشق تو خاكستر من


 

 

نويسنده: علی توکلی تاريخ: دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:عشق,یار,دوست, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درد از فراغ يار عالم سوز

دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فدای او شد و جان نيز هم
اين که می‌گويند آن خوشتر ز حسن
يار ما اين دارد و آن نيز هم
ياد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پيمان نيز هم
دوستان در پرده می‌گويم سخن
گفته خواهد شد به دستان نيز هم
چون سر آمد دولت شب‌های وصل
بگذرد ايام هجران نيز هم
هر دو عالم يک فروغ روی اوست
گفتمت پيدا و پنهان نيز هم
اعتمادی نيست بر کار جهان
بلکه بر گردون گردان نيز هم
عاشق از قاضی نترسد می بيار
بلکه از يرغوی ديوان نيز هم
محتسب داند که حافظ عاشق است
و آصف ملک سليمان نيز هم
 

نويسنده: علی توکلی تاريخ: چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:يار,فراغ,دوست,دوستان,پنهان,سليمان,حافظ,عشق, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

سلامی چو بوی خوش آشنایی!

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to reality-secret.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com